به گزارش وسائل؛ سیاست کنترل جمعیت و محدود کردن آن از سال (1368)، در جمهوری اسلامی از سوی نهادهای حاکمیتی جهت برونرفت از مشکلات عمدتاً اجتماعی و اقتصادی مورد توجه قرار گرفت و تا سالهای متمادی بدون توجه به عواقب سوء آن به اجرا درآمد. در سالهای اخیر و با نمایان شدن خطرهای جدی و جبرانناپذیر این سیاست، رهبر حکیم و فرزانه جمهوری اسلامی بیش از هر کس دیگر بر تجدیدنظر در این سیاست و بازگشت از آن تأکید و عواقب سوء تداوم آن را گوشزد نمودند؛ این فرمایشها که از سوی سکاندار نظام و ولیفقیه جامعالشرایط مطرح شده، علاوه بر پشتوانه فکری و کارشناسی دقیق از مستندات فقهی و شرعی نیز بهرهمند است که میتواند بهعنوان «سیاست جمعیتی جمهوری اسلامی ایران» مبنای عمل قرار گیرد.
این مقاله با استناد به سخنان مقام معظم رهبری، دیدگاه ایشان را در زمینه جمعیت و تنظیم خانواده همراه با محورهای اساسی آن بیان کرده و با مراجعه به منابع فقهی و طرح و بررسی دیدگاههای مختلف در این زمینه، مبانی و مستندات فقهی این دیدگاه را تبیین نموده است.
با تأمل در بیانات مقام معظم رهبری در حوزه جمعیت و خانواده، میتوان دیدگاه معظم له را در زمینه جمعیت و تنظیم خانواده با سه محور اساسی ذیل معرفی نمود:
محور اول ـ مطلوب بودن جمعیت متناسب؛
محور دوم ـ توجه به شاخصههای کیفی جمعیت؛
محور سوم ـ اجتماعی بودن مسئله جمعیت و وظایف حاکمیت در این زمینه.
هدف این نوشتار تبیین هر یک از محورهای فوق با استناد به بیانات معظم له و پرداختن به مبانی و مستندات فقهی آن است.
محور اول ـ مطلوب بودن جمعیت
در فرمایشهای مقام معظم رهبری، مطلوب بودن جمعیت نمایان است؛ ایشان فرمودند: کشور ما یكى از نادرترین کشورها در زمینههای عمران و آبادانى است؛ ما اگر دو برابر امروز هم جمعیت داشته باشیم، باز هم میتوانیم بدون کمترین نیازى به کشورهاى دیگر، خود را به بهترین وجه اداره کنیم؛ این ظرفیت خوب، هم در خاك بابرکت ما و هم در استعدادهاى انسانى ممتاز کشور و هم در دستورات و روش و قانون اساسى و هم در مسئولان ما وجود دارد. من معتقد به کثرت جمعیتم، هر اقدام و تدبیرى که میخواهد براى متوقف کردن رشد جمعیت انجام بگیرد، بعد از صد و پنجاه میلیون انجام بگیرد (دیدار معظم له با برگزارکنندگان همایش ملى تغییرات جمعیتى و نقش آن در تحولات مختلف جامعه،9 /8 /1392).
قبل از تبیین مبانی فقهی این محور از نظر معظم له لازم است نظریات موجود نسبت به سیاست جمعیت را بهعنوان مقدمه بحث، مطرح کرد.
بهطورکلی در میان جمعیتشناسان چهار نظریه مهم پیرامون جمعیت وجود دارد.
1ـ طرح نظریات جمعیتشناسی
بهطورکلی در میان جمعیت شناسان چهار نظریه مهم پیرامون جمعیت وجود دارد.
الف) موافقین افزایش جمعیت
ب) مخالفین افزایش جمعیت
ج) جمعیت ثابت
د) جمعیت متناسب
دوـ سیاست جمعیتی اسلام
شاید در نگاه اولیه، همین نظریه چهارم مطابق عقیده اسلام شمرده شود، ولی به نظر میرسد نظریهای که از منابع فقه شیعه استفاده میشود، استحباب تکثیر جمعیت است. تولید مثل و فرزند متعدد داشتن بدون در نظر گرفتن موانع دیگر، ازنظر اسلام پسندیده است و حکم اولیه از نظر اسلام استحباب تکثیر جمعیت بوده، از اینرو اگر نظریه اول (طرفداران افزایش جمعیت) را بهگونهای تفسیر کردیم که به معنای مطلوبیت ذاتی و اوّلی کثرت جمعیت باشد، کما اینکه در هیچ دورهای از تاریخ نسبت به این امر وجوبی در کار نبوده است، میتوان مدّعی شد که دیدگاه اسلام موافق با همان عقیدة نخستین است. است که در این بخش بهتفصیل در مورد آن سخن گفته و ادلة فقهی آن را بررسی میکنیم.
مبانی فقهی مطلوب بودن جمعیت
الف) روایات که بر مطلوب بودن تکثیر اولاد دلالت میکنند،
در باب استحباب تکثیر اولاد از نظر اسلام، به چند دسته از روایات، استناد شده است که بهطور مفصل به آنها اشاره میکنیم:
1ـ روایاتى که دلالت دارند هنگام ازدواج زنى را انتخاب کنید که فرزند زیاد میآورد:
1 ـ 1 ـ صحیحة محمد بن مسلم عن أبی جعفر(ع) قال: «قال رسولالله (ص): تزوّجوا بکراً ولوداً و لاتزوّجوا حسناء جمیلة عاقراً: فإنی أباهی بکم الامم یوم القیامة»؛ (طباطبائی بروجردی، 1383 ، 20:58 ) امام باقر (ع) از قول رسول خدا)ص( فرمود: با دختر باکرهای که فرزند زیاد میآورد، ازدواج کنید و با زن نازاى زیبا ازدواج نکنید؛ زیرا من به فزونى جمعیت شما در روز قیامت، بر امتها، مباهات میکنم. روشن است که تشویق به ازدواج با «ولود » و بیان علتى که براى آن ذکر نموده (مباهات به فزونى جمعیت) دلالت بر مطلوبیت فرزند زیاد دارد.
2 ـ روایاتى که تشویق به ازدواج به جهت فرزند آوری میکنند:
2 ـ 1 ـ صحیحة ابن رئاب عن محمد بن مسلم أو غیره عن أبی عبدالله(ع) قال: قال رسولالله(ص) تزوّجوا
فإنّی مکاثر بکم الامم غداً فی القیامة ... ؛(شیخ صدوق، 1413 ق، 3: 383) امام صادق (ع) از پیامبر خدا (ص) نقل میکند: ازدواج نمایید؛ زیرا من در فرداى قیامت به فزونى شما بر امتها افتخار میکنم.
3 ـ رواياتى كه بر مطلوب بودن افزودن بر تعداد فرزندان دلالت مىكند:
3 ـ 1 ـ عن عدّة من أصحابنا عن أحمد بن محمّد عن القاسم بن يحيى عن جدّه الحسن بن راشد عن محمد بن مسلم عن أبي عبدالله (ع) قال: قال رسولالله (ص): أكثروا الولد أُكاثر بكم الامم غداً؛ ( کلینی، 1407 ق، 6: 2) امام صادق (ع) از پيامبر (ص) نقل فرمود: بر تعداد فرزندان بيفزاييد؛ زيرا من در روز قيامت به فزونى شما بر امتها تفاخر مىكنم.
محور دوم ـ شاخصههای کیفی جمعیت
رهبر فرزانه انقلاب میفرمایند: من این را همینجا عرض بكنم؛ جمعیت جوان و بانشاط و تحصیلکرده و باسواد کشور، امروز یكى از عاملهای مهم پیشرفت کشور است. در همین آمارهایى که داده میشود، نقش جوانهای تحصیلکرده و آگاه و پرنشاط و پر نیرو را میبینید. ما باید در سیاست تحدید نسل تجدیدنظر کنیم (بیانات معظم له در تابستان سال 1391 در جمع مسئولان نظام).
از مباحث پیشین این نتیجه به دست آمد که حکم اولیه اسلام در مورد تنظیم خانواده استحباب و مطلوب بودن داشتن جمعیت زیاد است که جنبة کیفی آن مدنظر اسلام بوده است و اگر شاخصه کیفی منظور نباشد بعید است که تکثیر اولاد مستحب باشد. بنابراین آنچه پیامبر اسلام (ص) به آن توصیه نمودند، تکثیر فرزندان شایسته و نیکو است و بدون شك توجه به کیفیت و ابعاد روحی و جسمی فرزندان، موجب محدودیتهایی در تولیدمثل خواهد شد؛ اگر نشانههای اطمینان بخشی وجود داشته باشد که وجود فرزندان زیاد موجب در حرج قرار گرفتن والدین و نابسامانی زندگی آنان یا بازماندن از امور معنوی به سبب اشتغال بیشازحد به امور فرزندان میشود، کثرت فرزندان رجحانی نخواهد داشت؛ بنابراین نظر اسلام مطلوب بودن افزایش جمعیت و درعینحال جمعیت برخوردار از ویژگیها و کمالات جسمی ، فکری و معنوی است، نه جمعیت فاقد این ویژگی و شاخصها
گستره ی حکم حکومتی در تنظیم خانواده
ازآنجاکه مسئله جمعیت تنها مسئلهی شخصی و خانوادگی نیست، بلکه دارای تأثیرات اجتماعی است؛ از اینرو حاکم میتواند با توجه به محدودة مصالح اجتماعی در این مسئله دخالت کند.
وظیفهی حاکم اسلامی در خصوص جمعیت، در درجهی اول، زمینهسازی اجرای احکام اسلامی و فراهم ساختن امکانات لازم برای تربیت آحاد افراد جامعه است؛ زیرا طبق فرمایش مقام معظم رهبری بسیاری از مشکلات، ناشی از سبک غلط زندگی است نه کمبودهای اقتصادی.
در مرحلة بعد وظایف حاکم دخالت در موارد خاص مطابق مصلحت جامعه و جعل قوانین برای تقلیل یا تکثیر جمعیت است؛ بنابراین ولی امر مسلمین میتواند یك سلسله تصمیماتی برحسب مصلحت وقت گرفته، طبق آنها مقرراتی وضع نماید و به مورد اجرا گذارد، مقررات نامبرده لازمالاجرا و همانند مقررات شریعت دارای اعتبار است؛ با این تفاوت که قوانین آسمانی ثابت و غیرقابل تغییر است، ولی مقررات موضوع قابلتغییر و در ثبات و در بقا تابع مصلحتی است که آنها را به وجود آورده است. طبعاً مقررات، تدریجاً تبدیل و تغییر پیدا کرده و جای خود را به احکام بهتر میدهد (طباطبایی، 1373، 98).
ازآنجاکه طبیعت احکام حکومتی بهگونهای است که نمیتواند حالت ثابت و پیشساخته داشته باشد؛ از اینرو ولیفقیه، در صدور احکام حکومتی، باید بر اساس عنصر مصلحت عمل کند و عنصر مصلحت، مبنای اصلی و اساسی صدور احکام حکومتی از جانب ولایتفقیه است(مؤمن قمی،1375، 6: 92).
اما اینکه آیا حاکم شرع میتواند مردم را به تنظیم خانواده ملزم سازد؟ یا نه ؟
در پاسخ به سؤال مذکور روشن است که حاکم شرع، این حق را دارد، چراکه مقصود ما از حاکم شرع، فقیهى است که خداوند ولایت امر امت اسلامى را در زمان غیبت ولى اللّه الاعظم-/ عجل اللّه تعالى فرجه الشریف-/ به او سپرده و در جاى خود ثابت شده که استوارى دولت اسلامى به درایت و رهبرى آن بستگى دارد. و امتیاز حکومت اسلامى بر سایر حکومتها آن است که خداوند کسى را در رأس هرم این حکومت نشانده که ویژگیهای مشخصى دارد و زمام امور امت را به دست او سپرده و وى را ولى و سرپرست آنان نموده است. و این حقیقت بهوسیله آیه: « إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا،(مائده، آیه 55)؛ جز این نیست که ولى شما خدا است و رسول او و مؤمنان ....» و نیز سخن پیامبر (ص) در روز غدیر که فرمود :« من کنت مولاه فانّ علیاً مولاه» (شیخ صدوق ،1403، 1: 65) هر كه من مولا و سرپرست اويم، على مولا و سرپرست او است» و ديگر آيات و روايات، گواهى شدهاند.
امام خمینی(ره)، مصلحت حفظ دین را قاعدهای زیربنایی در فقه سیاسی و حکومتی اسلام مطرح کردند که به عنوان یك واجب عقلی و ضرورت شرعی، بینیاز از دلیل است و تردید در آن شایسته است(خمینی، 1368، 2: 464)؛ از اینرو حفظ نظام اسلامی و پاسداری از حریم دین، از واضحترین مصادیق«ما لایرضی الشارع بترکه»است (خمینی، 1368، 2: 497).
هرگاه ولىّ امر مسلمین تشخیص دهد که صلاح جامعه در این است که زادوولد تنظیم شود که یا با توصیه به قلت یا کثرت همراه است، مثلاً در هنگامهای از زمان فرزند کمتر داشتن بهتر باشد، ولىّ امر مسلمین در این خصوص دستور صادر میکند که هر یك از خانوادهها باید تعداد خاصى فرزند داشته باشند، و هرگاه در یك برهة زمانی مصلحت و نیاز جامعه به افزایش جمعیت باشد دستوری مطابق آن صادر کرده و زوجین را به فرزندزایی و باروری بیشتر، ترغیب میکند و بر امت و جامعه اسلامى است که از این فرمان پیروى کنند. در عصر کنونی با توجه به روند پرشتاب سیاست کنترل جمعیت در ایران و تأثیرات گوناگون ناشی از اعمال این این سیاست در عرصههای مختلف، رهبر معظم انقلاب از سال 1390 بهطورجدی توقف سیاست کنترل جمعیت را خواستار شده و بهصراحت اعلام میدارند که سیاست کشور باید بر ازدیاد جمعیت مستقر شود.
« .... من معتقدم که کشور ما با امکاناتى که داریم، میتواند صد و پنجاه میلیون نفر جمعیت داشته باشد؛ من معتقد به کثرت جمعیتم. هر اقدام و تدبیرى که میخواهد براى متوقف کردن رشد جمعیت انجام بگیرد، بعد از صد و پنجاه میلیون انجام بگیرد» (دیدار معظم له با مسئولان نظام جمهورى اسلامى ایران، رمضان سال1391 به نقل از معصومه نادری، 1392، پژوهشکده عفاف).
در تابستان سال1391 رهبر انقلاب بار دیگر در جمع مسئولان نظام به مبحث افزایش جمعیت اشاره میفرمایند: « ... جمعیت جوان و بانشاط و تحصیلکرده و باسواد کشور، امروز یکى از عاملهای مهم پیشرفت کشور است ما باید در سیاست تحدید نسل تجدیدنظر کنیم. سیاست تحدید نسل در یك برههای از زمان درست بود؛ یك اهدافى هم برایش معین کردند. ما در سال 1371 به همان مقاصدى که از تحدید نسل وجود داشت، رسیدیم، از سال 1371 به اینطرف، باید سیاست را تغییر میدادیم؛ خطا کردیم، تغییر ندادیم. امروز باید این خطا را جبران کنیم؛ کشور باید نگذارد که غلبه نسل جوان و نماى زیباى جوانى در کشور از بین برود ...» (دیدار معظم له با مسئولان نظام، رمضان سال 1391 به نقل از معصومه نادری،1392، پژوهشکده عفاف).
جمعبندی
با توجّه به مطالب بیان شده و از مجموع روایات و ادلّه شرعیه این نتیجه به دست میآید که دین اسلام و اهلبیت عصمت و طهارت (ع) نسبت به تکثیر اولاد در همه زمانها اهتمام داشته و اینچنین نبوده که این اهتمام مختص به زمانی باشد که مسلمانان در قلّت باشند؛ زیرا تعابیر وارده در روایات بهعنوان یك قضیه حقیقیه و بهعنوان یك سیاست دائمی و همیشگی دین مطرح است.
بنابراین از نظر حکم اولی تکثیر اولاد و ازدیاد نسل، امری است که پیامبر اکرم(ص) و ائمه طاهرین(ع) به آن سفارش فراوانی نموده و آن را از مستحبات مؤکّد شمردهاند. حکم اوّلی باید در جامعه اجرا شود و حکومت اسلامی و یا ولیفقیه موظف هستند؛ حکم اوّلیه را در جامعه تبلیغ کرده و تا سر حدّ امکان احکام اولیه را اجرا کنند و جامعه را به این امر تشویق و ترغیب نمایند. مگر اینکه حکم اولیه با حکم دیگری تزاحم کند که در این صورت ولیفقیه وظیفه دارد مهم را فدای اهم کرده و از باب تقدیم اهم بر مهم که هنگام تزاحم، اجرا میشود، از اجرای حکم اولیه موقتاً ممانعت کند تا مانع، بر طرف شود. در عصر کنونی با توجه به روند پرشتاب سیاست کنترل جمعیت در ایران و آسیبهای اجتماعى و فرهنگى ، ناشی از اعمال این سیاست و با توجه به فرمایشات مقام معظم رهبری و اشارات و تأکیدات ایشان بر موضوع جمعیت این نتایج به دست میآید که:
معظم له معتقدند کشور ایران بهطور طبیعی و جغرافیایی ظرفیت و پذیرش جمعیت بیشتر را دارد .
- سیاست کنترل جمعیت به علل مختلف در بازهای از تاریخ ایران ضروری بوده است.
- سیاست کنترل جمعیت میبایست از اوایل دهه هفتاد بازنگری و حتی متوقف میشده است.
- جمعیت جوان و برخورداری کشور از یك نمای جوان و پر نشاط، یکی از مهمترین شاخصها و سرمایههای یك کشور است که میتواند حرکت و پیشرفت کشور را سرعت بخشد.
- کاهش جمعیت جوان کشور یك آسیب جدی است.
- کنترل روند کنونی برای حفظ آینده علمی کشور از رکود ضروری است که با گذر زمان شاید نتوان علاج این عارضه را نمود.
- مهمترین راهکار علاج وضعیت کنونی، فرهنگسازی و ارائه الگوهای فرهنگی است.